کد مطلب:94641 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

خطبه 224-در باب زیانهای زبان












[صفحه 559]

علی (ع) خواهر زاده خویش، جعده ابن هبیره مخزومی را نزد خود خواند و به او گفت: بر بالای منبر شو و خطابه ای ایراد كن. جعده بالای منبر رفت، اما هر چه كوشید زبانش یارای سخن گفتن نداشت. امیرمومنان چون وی را چنین دید، خود بر بالای منبر رفت، و درباره زبان گویا و خموش، این خطبه را ایراد فرمود زمانه ای است كه سخنور نغزگفتار راستگو كم است بدانید كه زبان، بخشی از وجود انسان است كه اگر با سخنرانی و گفتار، تربیت نشود، ناتوان ماند و هرگاه پرورده و توانا و آموخته گردد، گفتار نغز و فصیح، آنرا مهلتی به خموشی ندهد. ما امیران سخنیم. درخت تناور سخنوری در ما ریشه گرفته و شاخ و برش بر ما سایه كرده است. اما شما... الطاف خدا بر شما باد. شما به روزگاری زندگی می كنید كه در آن سخنران حق كم است و زبان راستگوئی خسته و فرسوده شده و جویا و شنوای حقیقت، خوار و بی مقدار است. جملگی مردم بر عناد و عصیان همراز و بر سازگاری در راه كفران با هم یار و همراه گشته اند. جوانانشان زشتخو، و پیرانشان ستم جو، و دانایانشان دو رو، و سخنرانان شان چاپلوسند. خردسالان، به سالخوردگان حرمت نمی نهند و توانگران، بینوایان را حمایت و یاری نمی كنند


صفحه 559.